دکتر مجید مددی، مترجم و پژوهشگر آثار فلسفی، در گفتگو با خبرنگار مهر درباب الزامهای توجه فلسفی و نظری به رسانه گفت : تحقیق و توجه نظری و فلسفی به رسانه فارغ از جریان و مجموعه فرهنگ یک جامعه امری منتفی است. اما با توجه به جریانهای اندیشگی در جامعه می توان مبانی نظری و آکادمیک و معرفتی برای رسانه را مهیا نمود. لذا می توان با توجه به مسائلی معرفتی که در خارج از کشور و در میان اندیشمندان رسانه ای جریان دارد و یافته های معرفتی اندیشمندان داخل به مبانی جدیدی درباب رسانه ها رسید.
دکتر مددی با اشاره به این نکته که رسانه در نفس خود بابی را در دیالوگ یا گفتگو می گشاید گفت : فلسفه رسانه زمینه ای برای ایجاد ارتباطات اجتماعی در نوع معرفتی آن است. اما باید توجه داشت که برای رسیدن به معرفت شناسی در رسانه با مبادله فکر و اندیشه و بحث درباره عقاید بویژه هنگامی که بحثی باز و صریح برای رسیدن به تفاهم و هماهنگی در جریان است می توانیم به این نوع مسائل بیندیشیم.
این پژوهشگر در ادامه اظهار داشت: دنیای امروز درگیر تضاد و تعارضی است که به نظر نمیرسد با ابزار در دسترس و شیوه های معمول قابل حل و فیصله یافتن باشد. نظام های نولیبرالی کنونی نه تنها هیچ تلاشی در رفع گرفتاریها و مشکلات روز افزون مردم نمی کنند بلکه با استفاده از امکانات موجود در تحمیق و در نتیجه، انفعال توده های زیر ستم سرگشتهای که راه به جایی نمیبرند، می کوشند و در این کوشش به تنها چیزی که می اندیشند، همانا منافع و موضع مسلطی است که برایشان از هر چیزی مقدس تر و مهم تر است.
وی افزود: انسنها در طول تاریخ به گواهی تلاش و کوشش تب آلودشان پیوسته مراحل دشواری را پیموده اند تا به حقیقت نزدیک و نزدیک تر شده و با درک و دریافت جدیدی از قانونمندیهای پدیده هایی طبیعی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و شناخت آنها، زندگی خود را بارورتر ساخته و در صلح، آرامش و صفا در کنار یکدیگر بزیند و در همکاری و همیاری، شرایط زیستی درخور انسان فراهم سازند.
دکتر مددی در ادامه با طرح این پرسش که مردم امروز در چه وضع و موقعیتی قرار دارند، آیا به حقیقت دست یافته اند، زندگی شان پربارتر و آرامششان بیشتر شده؟ نقش رسانه را جدی و قابل تامل دانست که دور از مبانی فلسفی مشکلات عدیده ای را به دنبال خواهد داشت.
وی با طرح این مسئله که وضعیت اسفبار زندگی انسان امروز، انسانی که در شرایط خود ستیز و ناانسانی امروز جهان، تبدیل به موجودی نا انسان شده امری جدی است گفت : انسان موجودی اجتماعی است. پدیدارهایی مانند زبان، اندیشه، اخلاق و... که ویژگی آدمی اند و در اجتماع شکل می گیرند، محصول روابط و تعاملات اجتماعی اند و خاستگاه شان جامعه بشری هستند؛ زادگاهی که نیاز زیستی انسان آن را پدید آورده است.
دکتر مددی اظهار داشت: ارسطو که انسان را حیوان سیاسی نامید، اشاره به این حقیقت داشت که آدمی تنها در جامعه ای سازمان یافته، انسان است. او نمی تواند جز در اجتماع انسانی بزید و در این زیست جمعی نیز نیازمند ارتباط و پیوندهایی است که شرایط لازم را برای رشد و شکوفایی وی فراهم آورد.
وی افزود: از این رو، انسان خود نیز محصول روابط مناسباتی است که او را دربر گرفته و بر او حاکم است. با دگرگونیهای اجتماعی، تغییر در روابط و مناسباتی که ناگزیر پدید میآید، او نیز دگرگون شده، متحول میگردد اما این فرآیند یکسویه نیست، به این معنا که انسان به مثابه موجودی ایستا، دائم در معرض تغییرات مناسبات اجتماعی باشد و خود هیچ دخالتی در روند دگرگونیها نداشته باشد.
دکتر مددی تصریح کرد: انسان با کار خود و از راه ارتباطی که با طبیعت و پدیدههای اجتماعی برقرار میکند، در روند این دگرگونیها مشارکت کرده، حرکت آن را تند و کند می سازد. یکی از عوامل رشد و تکامل جامعه انسانی و شاید مهمترین آن، ارتباط و نقش رسانه است که زبان نقش اصلی و تعیین کننده را در آن بر عهده دارد.
وی با تعریف ارتباط گفت : ارتباط یعنی انتقال معانی، اطلاعات و شیوه نگرش از کسی به دیگری. ارتباط با تلاش انسان برای فراگیری، درک و سپس تبیین و توضیح آنچه فراگرفته و فهمیده شده است، آغاز می شود. انسان به عنوان موجودی اجتماعی که زندگی و هستی اش در جمع شکل می گیرد، برای آنکه به درک و دریافت محیط اجتماعی خود نایل شده و شناختی از آن بهدست آورد و این دریافتها و برداشتها را به دیگری منتقل سازد، نیازمند گونهای وسیله ارتباطی است.
دکتر مددی در پایان گفت : شکل گیری فلسفه ارتباط و رسانه تاثیر مثبتی را در تعامل فکری در اجتماع و در قالب گروه بندیهای اجتماعی حاصل می آورد.
نظر شما